بی تا

ساخت وبلاگ

دوباره بوی باد می اید
خیالم را گم میکنم
گذشته محو میشود
دست در دست باد
میروم تا برسم
به سرزمین زایندگی
برای رویش
جوانه زدن
من اینجا با لحظه ها
تنهایی میرقصم ......

بی تا...
ما را در سایت بی تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abitazinab بازدید : 44 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 20:57

امیدرا می کارم
عشق جوانه می زند
 چشمهایم پاورچین، پاورچین
 تا آغوش خورشید بدرقه ات می کند
 خورشید سر بر می آورد
از گوشه ی لبخند هایت.
قلم می رقصد
 خنده به لب های غزل می کشد
دل کلمات را می شکافد
 تو زاده  می شوی
خوش امدی ........

بی تا...
ما را در سایت بی تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abitazinab بازدید : 36 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 20:57

شبی مه گرفته
 حرف هایی تلخ
 از اعماق تنهایی ام
به تنهاییم پیله میکنم
می بافم ومی بافم ومی بافم 
 دوباره از هم میشکافم
 چندمین  پیله ایست که در نبودت بافته ام
امید من
تمامی دلخوشی های من
محال است بی تو پروانه شوم........

بی تا...
ما را در سایت بی تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abitazinab بازدید : 28 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:36

سالهاست بیقرارم بیقرار نگاهی و گاهی صدایی و حتی لحظه‌ای دیدن رویش در خوابو شنیدن کلامش در خیال دخترم را می گویم بعد رفتنش  خانه تنها شد در خود فرو رفت  اخ..بعد از مرگ دخترم  کوچه هم کوچ کرد پشت بر زمین و رو به سمت بی‌ست بی تا...ادامه مطلب
ما را در سایت بی تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abitazinab بازدید : 49 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:36

باز باران

بوی نمناک احساسی پاک می آید.
آسمان از عشق کسی می بارد
چه متین و صبور این قطره ها فرود می آیند.
دل آسمان از دوری چه کسی گرفته بود این روزها...؟
 نکند دلدار او نیز انقدر زیباست که باران می گیرد
هر که باشد زیباتر از پروانه دل من نیست.
 میدانم.....

بی تا...
ما را در سایت بی تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abitazinab بازدید : 22 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:36

رویای جوانی من
امد
 اما چه تلخ .در رویای شیرین من ....
من دوباره خیال بافتم
میان دوزخ و بهشت
بلاتکلیف 
من از کف داده ام زندگی را در قمار آتش
عشق تعبیر دروغی است وقتی که
 پروانه در موعد سوختن شمع ، خواب گل می بیند.....

بی تا...
ما را در سایت بی تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abitazinab بازدید : 33 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:36

میخواهم برایت قصه ایی بگویم
روایتی از ناگفته های یک زن  
از غرورش
که به شکسته شدن تن نمی دهد
حرف هایی هست همیشه
برای گفته نشدن
حرف هایی که با صاحبانشان میمیرند
حرف هایی که حلقومت را به دار می اویزی
تا غرورت را به دار نیاویزی ........

بی تا...
ما را در سایت بی تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abitazinab بازدید : 16 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:36

راه زیادی امده ام
میهمانی بی چراغ
پاهایم خسته
دست هایم خالی
با کوله ای قدیمی
 کوله بارم سنگین نیست
فقط عشق را برداشته ام
دلواپس نباش .عزیز من
نیامدم که بمانم
تمام جاده های جهان را به جستجوی نگاه تو آمده ام
پیاده
باور نمی کنی ؟؟
پس این تو و این پینه های دل پیاده من..........

بی تا...
ما را در سایت بی تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abitazinab بازدید : 43 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:36

یک سال دیگر از عمرسپری شد، شاید هرگز نبینمت،  شاید هرگزنخوانمت، شاید رفتنم ضرورت بود، شاید رفتنم برخلاف میل باطنیم بود،گاهی باید رفت ماندن همیشه خوب نیست... رفتن هم همیشه بد نیست...گاهی رفتن بهتر است... گاهی باید رفت...باید رفت تا بعضی چیزها بماند...اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت بی تا...ادامه مطلب
ما را در سایت بی تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abitazinab بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1396 ساعت: 14:34

می شود یک قلم به من بدهید؟
شعری به ذهنم رسیده است
دلم می خواهد
همه ی درختان کاغذ شوند
من بنشینم
وباشهد گلها
نام تو را بنویسم
جوری بنویسم
که خط تیره این بار نتواند
سیاهیش را به میان بیاورد
و فاصله فرصتی نداشته باشد
که مارا از هم جدا کند
وقتی فاصله نباشد
اینجا دوباره
شعرها بی اختیار
روی کاغذ می ریزند.........

بی تا...
ما را در سایت بی تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abitazinab بازدید : 19 تاريخ : شنبه 28 اسفند 1395 ساعت: 20:13